جدول جو
جدول جو

معنی صلح کل - جستجوی لغت در جدول جو

صلح کل
مصالحۀ کامل، آشتی و سازش با پیروان مذاهب مختلف، سازگاری با دوست و دشمن، برای مثال عارفان، صائب ز سعد و نحس انجم فارغند / صلح کل با ثابت و سیار گردون کرده اند (صائب - ۷۲۹)
تصویری از صلح کل
تصویر صلح کل
فرهنگ فارسی عمید
صلح کل
(صُ حِ کُل ل / کُ)
طریقۀ موحدان است که مآل همه مذاهب واحد دانسته با مردمان مختلف المذاهب خصومت نداشتن و با دوست ودشمن به آشتی بسر بردن. (غیاث اللغات) :
عارفان صائب ز سعد و نحس انجم فارغند
صلح کل با ثابت و سیار گردون کرده اند.
صائب
لغت نامه دهخدا
صلح کل
آشتی همادی با دوست و دشمن به آشتی به سر بردن
تصویری از صلح کل
تصویر صلح کل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صلح جو
تصویر صلح جو
آنکه خواهان آشتی و سازش و طرف دار صلح است، صلح طلب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کل کل
تصویر کل کل
پرگویی، پرحرفی، بحث بیهوده
کل کل کردن: پرگویی کردن و سر یکدیگر را به درد آوردن
فرهنگ فارسی عمید
(گْلی / گِ کُ)
اجسامی که به نام اپوکسی معروفند در نتیجه جذب آب گلی کل تولید می کنند. گلی کلها در شرایط مخصوصی بی آب می شوند و آلدئید، ستن و گاهی اکسید دتیلن تولید کنند. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی تألیف صفوی ص 172 صص 394- 397 شود
لغت نامه دهخدا
(بِ لَ / لِ)
خواهان صلح. جویندۀ صلح. طالب آشتی. آشتی طلب:
ما سیکی خوار نیک تازه رخ و صلح جوی
تو سیکی خوار بد جنگ کن و ترشروی.
منوچهری.
خوش بود اندر بهار یار شده صلح جوی
ساخته رود و سرود چنگ زن و شعرگوی.
امیرمعزی.
رجوع به صلح شود
لغت نامه دهخدا
(تَ اَ)
صلح جو. آشتی خواه. جویندۀ صلح. طلبندۀ صلح. آرام جوی. رجوع به صلح شود
لغت نامه دهخدا
(صُ دِ)
مردم صاف دل و روشن ضمیر و متقی و پرهیزکار باشد. (برهان) :
گفتمش ای صبحدل، سکۀ کارم مبر
زرّ و سر اینک ز من، سکۀ رخ برمتاب.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از صلح کار
تصویر صلح کار
سازشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
آشتی خواه آنکه خواهان آشتی و سازش است. طرفدار صلح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کل کل
تصویر کل کل
((کَ کَ))
بیهوده گویی، هرزه گویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
مسالمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
Pacifist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
pacifiste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گاوی که دارای شاخ های باز و بزرگ است
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
pacifista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
শান্তিপ্রেমী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
пацифист
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
Pazifist
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
пацифіст
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
pacyfista
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
امن پسند
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
mpatanishi wa amani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
นักสันติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
pacifista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
barış yanlısı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
平和主義者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
和平主义者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
שׁוֹחֵר שָׁלוֹם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
평화주의자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
pacifista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
शांति प्रेमी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
pacifist
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از صلح طلب
تصویر صلح طلب
pendukung perdamaian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی